اولین روز سی و سه سالگی، با جواب دادن به پیام های تبریک تولد گذشت. شب هم میهمان محمد بودیم... زمان...
برچسب : نویسنده : harshab بازدید : 89
بله
رفتم و گشتامو زدم ... یه ده سالی طول کشید تا بالا و پایین و دیدم و ...
باز برگشتم سر خونه اول...
بله!
بازگشت همه به سوی اوست، به اصالت خودشونه ...
منم برگشتم به حودم
اما با یه کوله بار که پر شده از تجربه های تلخ و شیرین ...
تجربه هایی که برای بدست آوردن شون گاهی بهای سنگینی پرداختم و گاهی با لطف خدا ارزون بدست اومدن...
برچسب : نویسنده : harshab بازدید : 82
ناگهان همنشینت شدم در دلتنگی گریستم! زمان...
برچسب : نویسنده : harshab بازدید : 87
دیروز صبح پیش از طلوع مثل یک قایق دل به دریا زده بودم ....
دیروز غروب چند تکه چوب از من به ساحل برگشته است...
حالا دل خوش میکنم به این فکر که او فردا غروب به ساحل می آید ، آتش روشن می کند و چند تکه چوبم را بر میدارد و توی آتش می اندازد ...
زمان...برچسب : نویسنده : harshab بازدید : 102
میگفت کاش هشتپا بودم
برای ایستادن پای تو
-------------
گم نمیکند
دست و پایش را
هشتپا
زمان...برچسب : نویسنده : harshab بازدید : 100
شدم 31 ساله! اما شکر خدا خودم احساس می کنم 23 سالمه! امشب همراه با دیگر شرکت های مستقدر در مرکز رشد دانشگاه دعوت بودیم مراسم افطاری ، اون هم به میزبانی و دعوت آقای دکتر ملامحمدی از شرکت کاوشگران آب رفسنجان، یه دورهمی خوب بود ، امید بخش و خاطره انگیز ....
زمان...برچسب : نویسنده : harshab بازدید : 105
دیروز یکم مهرماه نود و هشت ، اولین روز شغلی من در کسوت معلمی بود، البته صحیح تر آن است بگویم در کسوت استادکاری و هنرآموزی. پیش رویم یک مسیر سخت، پر از مسئولیت اما شیرین وجود دارد.
دارم فکر میکنم از همین ابتدای راه و از همین خشت اول چه هدف، برنامه و راهی را دنبال کنم تا ده سال بعد اگر به یکم مهرماه نود و هشت فکر کردم، در فکرم ایکاش ها و اگرها جایی نداشته باشند...
زمان...برچسب : نویسنده : harshab بازدید : 101
درست مثل بالا رفتن از کوه با پای برهنه و بعد پرت شدن از کوه با دست های بسته، خسته و شکسته ام...
زمان...برچسب : نویسنده : harshab بازدید : 120
اینجا هوا حسابی سرد شده و بخاری ای که با خودم آورده ام برای این خونه کوچیکه ... از وقتی از ادویه ها استفاده می کنم آشپزیم خیلی بهتر شده. معمولا حالم خوبه اما گاهی وقتا یهویی نسبت به خانواده و دوستام دلشوره و نگرانی میاد سراغم.
دارم با مسئول پژوهشسرا همکاری می کنم و می خوام به دانش آموزا کمک کنم در جشنواره ها موفق باشن.
الان هم یه لیوان دمنوش آویشن ریختم برای خودم و دارم نوش جان می نمایم.
زمان...برچسب : نویسنده : harshab بازدید : 87